عصر خوزستان / رحمتَالله دانا: در طول تاریخ بشری همیشه آزادی را در مجاری مرامنامههای اجتماعی به خط و نشان میکشیدهاند تا اینکه به آزادیهای فردی پرداخته شود ، و خیلی کم آزادی فردی را در دوران کلاسیک سنتی مورد ارزیابی و مقولهای مهمّ انسانی تلقی میکردهاند ، و برای خود دلایلی داشتهاند که بیشتر […]
عصر خوزستان / رحمتَالله دانا: در طول تاریخ بشری همیشه آزادی را در مجاری مرامنامههای اجتماعی به خط و نشان میکشیدهاند تا اینکه به آزادیهای فردی پرداخته شود ، و خیلی کم آزادی فردی را در دوران کلاسیک سنتی مورد ارزیابی و مقولهای مهمّ انسانی تلقی میکردهاند ، و برای خود دلایلی داشتهاند که بیشتر به شیوۀ محوریت فرد و اتحاد و التزام اجتماع به فرد منتخب شده رغبت داشتهاند تا اینکه هر کس خود را در مقام راهبر و موظب به ارائه و شکوفایی خلاقیت تشویق ترغیب کند .
اینگونه بود که جوامع گذشته اکثریتِ بیشتر مردمان آن دوران تنها به زندگی عادی روزمره میپرداخته و در برابر خواص جامعۀ زمان خود تعظیم و سرسپردگی بدون درک و تشخیص صحیح معیار همگانی و رهایی از هرگونه مسئولیتپذیری اجتماعی را پذیرا بوده اند ، که همین بیخیالی و عدم حضور و ظهور عقلهای خلاق و منزویِ اکثریت جوامع گذشته باعث رشد و پیشرفت سوءاستفادههای مستبدان تاریخ و اربابان جنگهای جاهلانه شد که عدهای فرمانرواهای فکری و عدهای نیروهای پیاده نظام و سواره نظامِ متشکل از مردم ناآگاه و کینه در دلِ بدون هرگونه تشخیص فردی ، سازماندهی و پرورشی و بعضاً فرهنگ ساز میشدهاند .
پیشتر گفته شد که آزادی فردی در جوامع امروزین مقدم بر آزادیهای اجتماعی میباشد ، بعبارتی اگر افراد جامعه دارای این ظرفیتهای پرورشی و پذیرشی باشند که بتوانند موضوع آزادی را در روابط و رفتارهای فردی و اجتماعی خود میان حوزههای مختلف جامعه {سیاست ، فرهنگ ، اقتصاد ، عقیده} انعکاس عمل دهند ، این اجتماع بهتر میتواند با افراد دارای ظرفیت پردازش فکری به تصمیمات خُرد و کلان را اتخاذ نظر و بازنگری قانونی کرد ، چرا که مردمانِ سرزمین خود را دارای روح و افکاری پخته و دارای ظرفیت مطلوب به سمت تغییر شناسایی کرده و این شناسایی توسط فرزندان همین مردمان که در چرخش قدرت مدیریتی جامعه حرکت و کسب قدرت کردهاند صورت میگیرد .
بنابراین،آزادیهای اجتماعی محصول شأن و شخصیت تودۀ تشکیل دهندۀ جامعه با نگرشهای باز و متنوع و آزادیبخش تجلی پیدا میکند ، آزادیهای اجتماعی به مراتب هر اندازه که وسعت سعادت مردم را میتواند ارتقاء داده و افزون کند به همان اندازه میتواند ویرانگر باشد ، اگر مروجین و مراجع فکری و مدیریتی میان توده نتوانند پاسداران خوبی برای آزادیهای اجتماعی و فردی باشند.
در بحث آزادی مرزی وجود ندارد که بخواهد روابط افعال درونی فرد و انسجام حوزههای اجتماعی جوامع مختلف با سلیقههای متعدد را بخواهد از هم مجزا نگه دارد و با هیچ مرزی نمیتوان تفاهم و تعادل اجتماعی را میان من و دیگری حفظ و کنترل کرد ، چرا که در طول تاریخ و در گذر زمانِ حیات بشری هیچ چیزی در دایره زیستگاه انسانی ثابت و دائمی نبوده و نیست ، و آنچه که باعث ثبت نام و نشان شخصیتهای کاریزماتیک بزرگ میشود میزان خودآگاهی و تن دادن آنها به آزادیهای روحی و فکری و جسمی متعال از هرگونه قید و بند جاهلانه و دوری از بردگی امیال دنیاگرایی ، میباشد.
آنچه که مقدمۀ خودآگاهی و رشد خودفهمی و شجاعت بخشیدن به شعور منزوی انسان میشود این است که اول باید بپذیرد و در خود حل کند که “منِ وجودی” از افکار ، ادراک ، تمایلات و بدنی تشکیل شده است که این ” وجود” هم اشتراکی است و هم انفرادی ، اشتراکی به این معنا که شباهتها و مکملهای همنوعان خود هستیم و انفرادی به این معنا که این اشتراکات لازمهاش برقراری آزادی و شأن اخلاقی آزادی است ، بعبارتی فصل مرزی میان آزادی و حصار “اخلاق” است که اگر رعایت شود دیگر نه زندان و زندان بانی است و نه اجتماع انسانی از فضیلت آزادی بی بهره میمانند .
نتیجه گیری:
آزادی در اجتماع بگونهای باید مدیریت فردی و اجتماعی شود که شخصیت افراد و تصمیمات فردی و اجتماعی تهدید و مورد تعقیب قرار نگیرند ، و برای نفی این تهدید و ناامنی باید وابستگیهای روحی و فکری مردم به قانون اساسی لاتفسیر آن جامعه تشدید و احساس مسئولیت تک تک افراد جامعه بصورت پرورشی ارج و ارزش نهاده شود ، تا به واسطه همین ارزش گذاری فردی آزادی های اجتماعی تضمین بقا و تشدید قوا در جهت بهبود سلامت روان و فکر اجتماعی مملو از آرامش و حفظ کرامات انسانی شده و رقم بخورد . در غیراینصورت هیچ اجتماعی منطق آزادی را نخواهد فهمید ، که بخواهد پیاده کند و یا عملگرا باشد..