یک کارگر اهوازی: از صبح تا شب‌کار می‌کنیم ولی مرخصی نداریم/ یادم نمی‌آید آخرین بار کی مسافرت رفتم/ شب‌ها از درد، مُسکن می‌خورم تا بخوابم
یک کارگر اهوازی: از صبح تا شب‌کار می‌کنیم ولی مرخصی نداریم/ یادم نمی‌آید آخرین بار کی مسافرت رفتم/ شب‌ها از درد، مُسکن می‌خورم تا بخوابم

۱۱ اردیبهشت‌ماه به‌عنوان روز جهانی کارگر بهانه‌ای شد تا پای بخشی از دردِ دل یک کارگر به‌عنوان بخشی از یک جامعه بزرگ بنشینیم که با مشکلات زیادی روبرو است، مشکلاتی که کم نیستند و با وجود تصویب هرساله قوانینی به نفع این قشر زحمتکش، نه تنها هیچ تغییری در وضعیت معیشت آن‌ها ایجاد نمی‌گردد، بلکه […]

۱۱ اردیبهشت‌ماه به‌عنوان روز جهانی کارگر بهانه‌ای شد تا پای بخشی از دردِ دل یک کارگر به‌عنوان بخشی از یک جامعه بزرگ بنشینیم که با مشکلات زیادی روبرو است، مشکلاتی که کم نیستند و با وجود تصویب هرساله قوانینی به نفع این قشر زحمتکش، نه تنها هیچ تغییری در وضعیت معیشت آن‌ها ایجاد نمی‌گردد، بلکه بر تعدادشان نیز افزوده می‌شود.

کارگران از قشرهای زحمت‌کشی هستند که با وجود ارزشمند بودن و اینکه هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان بدون آن‌ها تصور کرد همیشه آن‌طور که باید مورد توجه قرار نگرفته‌اند و صدای مظلومیتشان همواره به گوش می‌رسد.

توسعه و پیشرفت هر جامعه‌ای در گرو وجود نیروی کارگر است. اهمیت این قشر از قدیم مورد توجه بوده به‌طوری که در ادیان مختلف به‌خصوص دین مبین اسلام درباره آن‌ها سفارش شده و به‌جایگاه ویژه این قشر زحمتکش، توسط پیامبر (ص) و امامان (ع) اشاره شده است.

۱۱ اردیبهشت‌ماه روز جهانی کارگر بهانه‌ای شد تا پای بخشی از دردِ دل یک کارگر بنشینیم. مشکلات هر قشری از کارگران با دیگران متفاوت بوده ولی چیزی که مشهود است همه آن‌ها دارای مشکلات واحدی هستند که سال‌ها مورد بی‌توجهی از سوی مسئولان قرار گرفته است.

عباس یک کارگر ۲۸ ساله اهوازی است که از سال ۹۶ در یکی از پروژه‌های شهرستان هویزه در مرزهای ایران و عراق کار می‌کند.

ساعت ۴ صبح از خانه بیرون می‌زنم

او می‌گوید: شرایط کار ما به‌طوری است که باید ساعت ۶ صبح در محل کار حاضر باشیم، برای اینکه به‌موقع به محل کار برسیم، ساعت ۴ صبح از خانه بیرون می‌زنیم. سرویس شرکتی که در آن کار می‌کنیم درب خانه ما را سوار نمی‌کند و باید خود را به مناطقی برسانیم تا سرویس در مسیر خود، ما را سوار کند. ۴ صبح هم ماشینی نیست و مجبوریم پیاده یا با آژانس برویم، حتی چند بار زورگیران دنبال من افتادند که از دست آن‌ها فرار کردم.

وقتی برای رسیدگی به خانواده‌ام ندارم

عباس با بیان اینکه اگر دیر از خواب بلند شوم نمی‌توانم به محل کار برسم و غیبت می‌خورم، می‌افزاید: از ساعت ۶ صبح که در محل کار حضور پیدا می‌کنم تا ۶ و نیم بعدازظهر کار می‌کنم و تا به خانه برگردم ساعت ۸ و نیم شب شده و وقتی برای رسیدگی به خانواده و تفریح باقی نمی‌ماند و بعد از خوردن شام از خستگی خوابم می‌برد.

او ادامه می‌دهد: بعضی شب‌ها از کمردرد و پادرد، همسرم من را ماساژ می‌دهد یا قرص مُسکن می‌خورم تا بتوانم بخوابم، من تنها ۲۸ سال دارم و این همه درد امانم را بریده است.

کارگر هم آرزوهایی دارد

این کارگر با انتقاد از اینکه همه کارها پیمانکاری شده و اکثر پیمانکاران ملاحظه کارگران را نمی‌کنند، عنوان می‌کند: بعضی‌ها فکر می‌کنند کارگر یک برده است، ما همه کاری می‌کنیم و هیچ به این فکر نمی‌کنند که آرزوهایی در زندگی خود داریم.

او اضافه می‌کند: بیمه‌ها و حقوق نیز به‌موقع پرداخت نمی‌شود، این وضعیت اکثر کارگران است. حتی در بعضی مواقع تا ۶ ماه هم حقوق نگرفته‌ایم و در بهترین شرایط هر ۲ ماه یک‌بار پرداخت می‌شود. حقوق نه بر اساس قوانین کار پرداخت می‌شود و نه می‌توانیم اعتراضی کنیم تا مبادا اخراج نشویم.

بدون قرارداد کار می‌کنیم

عباس می‌گوید: حق مسکن، فرزند، همسر و نظیر آن در قانون اضافه می‌شود ولی در عمل هیچ تغییری در حقوق ما اعمال نمی‌شود. قرارداد رسمی هم با کارگران بسته نمی‌شود و کوتاه مدت هستند تا کارگران نتوانند از حق و حقوق خود دفاع کنند.

بر کار پیمانکاران نظارت نمی‌کنند

او تصریح می‌کند: چیزی به نام قانون کار وجود ندارد و اجرا‌ نمی‌شود، هیچ‌کس بر کار پیمانکاران نظارت نمی‌کند، هر کاری که دوست دارند انجام می‌دهند و به قشر ضعیف کارگر اهمیت نمی‌دهند.

پاداش کم، کار سخت

عباس می‌افزاید: بعضی مدیرآن‌که زیر کولر کار می‌کنند حقوق ۱۵ میلیونی دارند ولی حقوق کارگری که زیر آفتاب و گرمای طاقت‌فرسا کار می‌کند ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است. همچنین پاداش مدیرانی که حقوق بالا دارند به ۵ میلیون تومان هم می‌رسد ولی پاداش کارگر ۵۰۰ هزار تومان است.

مرخصی نمی‌دهند، اگر هم بدهند از حقوقمان کم می‌کنند

او با اشاره به اینکه در صحرا و در مرزها کار می‌کنیم و از نظر امکانات رفاهی و حتی تغذیه خیلی مشکل داریم، بیان می‌کند: نه مسافرتی داریم و نه تفریحی، من یادم نمی‌آید آخرین بار کی مسافرت رفتم چون مرخصی نمی‌دهند و اگر هم بدهند از حقوقمان کم می‌کنند.

اگر بیمار شویم باید برای درمان وام بگیریم

عباس که یک بچه کوچک دارد با اشاره به خرج و مخارج بالای زندگی، می‌گوید: خدایی نکرده اگر فرزند کارگری بیمار شود باید وام بگیرد تا بتواند از پس مخارج درمان آن بربیاید.

وی اضافه می‌کند: چیزی بنام تعطیلی در کار ما وجود ندارد حتی جمعه سرکار می‌روم، فقط روز عاشورا و آخرین روز سال تعطیل هستیم و حتی روز اول فروردین سرکار می‌رویم، اگر هم نرویم از حقوقمان و بیمه کسر می‌شود.

حرف آخر

این تنها بخشی از دردِ دل یک کارگر بود که به‌طور حتم مشکلات آن‌ها بیش از آن‌که گفته شده، می‌باشد.

تا در شرایط زندگی و وضعیت کار آن‌ها قرار نگیریم، نمی‌توانیم به عمق مشکلات این قشر از جامعه زحمت‌کش پی ببریم.

در این گزارش صحبتی از قوانینی که باید در مورد کارگران اجرا شود گفته نشد چراکه بسیاری از قوانینی که هرساله تصویب می‌شوند تا قدری به بهبود وضعیت معیشت آن‌ها کمک کند فقط در حد قانون می‌ماند و عمل کردن به آن‌ها نیازمند تغییر در روند فعلی همراه با نظارت سخت‌گیرانه بر کار کارفرمایان است.

رونق اقتصاد در گرو اهمیت به قشر کارگر

به‌طور حتم چرخ اقتصاد و رونق آن با اهمیت دادن بیشتر به قشر کارگر بهتر می‌چرخد. موضوعی که کشورهای پیشرفته به آن پی برده‌اند و اثرات مثبتش را در اقتصاد دیدند. کارگران از جان خود مایه می‌گذارند و ذره‌ذره آب می‌شوند و وقتی بازنشسته می‌شوند به‌جای اینکه استراحت کنند و از زندگی لذت ببرند جدا از مشکلات اقتصادی باید به دنبال درمان دردهایی بروند که در زمان کارگری از کار سنگین به آن‌ها مبتلا شده‌اند.

گزارش: سروش یوسفی