شما راه‌حل دیگری سراغ دارید؟
شما راه‌حل دیگری سراغ دارید؟

نسرین ضمیری اگرچه سازمان هواشناسی جهانی از ابتدای سال جاری پیش‌بینی کرد، سرما و بارش قبل از آغاز زمستان و در فصل پاییز شروع خواهد شد و از حدود دو ماه قبل هم الگوها و مدل‌های هواشناسی این پیش‌بینی را تایید می‌کرد و سازمان هواشناسی کشور هم از دو هفته قبل هشدار داد سامانه بارشی […]

نسرین ضمیری

اگرچه سازمان هواشناسی جهانی از ابتدای سال جاری پیش‌بینی کرد، سرما و بارش قبل از آغاز زمستان و در فصل پاییز شروع خواهد شد و از حدود دو ماه قبل هم الگوها و مدل‌های هواشناسی این پیش‌بینی را تایید می‌کرد و سازمان هواشناسی کشور هم از دو هفته قبل هشدار داد سامانه بارشی تشکیل شده و غرب و جنوب غربی کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و باید منتظر وزش باد و بارش شدید باران و تگرگ و رعد و برق و صاعقه و طغیان رودخانه‌ها و آبگرفتگی معابر باشیم، سوال اصلی و اساسی این است که مجموعه «مدیریت بحران» کدام اقدامات و فعالیت‌های پیشگیرانه را در جهت کاهش خسارت‌ها انجام داد؟ و کدام آمادگی را ایجاد کرد تا زیان‌ها را به حداقل برساند؟

حالت «آماده‌باش» یک ژست و فیگور نیست تا با دستور دادن گرفته شود. به‌طور قطع و یقین و بر اساس تجارب متمادی سال‌های گذشته می‌دانستیم که چه حوادثی ممکن است، رخ دهد. «آمادگی» یک مرحله از «مدیریت بحران» است که نیاز به طرح، برنامه، تفکر و تصمیم‌گیری‌های لازم قبل از بروز حوادث دارد. وظیفه «مدیریت بحران» طرح‌ریزی و برنامه داشتن برای تمامی سازمان‌هایی است که باید به مقابله حوادث بروند و از قبل تعیین شود که چه وظایفی، چگونه و با چه نوع همکاری و هماهنگی مورد نیاز است و چه تجهیزات و امکاناتی باید در اختیار گروه‌های عملیاتی قرار داده شود. رویدادهای طبیعی و غیرطبیعی با شدت و ضعف در تمام نقاط دنیا رخ می‌دهند، مشکلات ساختاری و زیرساختی هم چیز تازه‌ای نیستند و همیشه وجود داشته و دارند، اصولا اقدامات پیشگیرانه در همین فضای ساختاری و زیرساختی ‌باید برنامه‌ریزی شوند. کلیه سازمان‌ها و نهادها یک «مدیر بحران» دارند که عضوی از ستاد «مدیریت بحران» هر استان هستند و وظیفه اصلی آنها شناسایی مخاطرات، برنامه‌ریزی و آمادگی واحدهای متبوع است و در صورت نیاز به امکانات و تجهیزات خاص ‌باید از پیش تعیین و تهیه کنند. به نظر می‌رسد تمام «آمادگی»‌ها خلاصه شده بود در دستور ماندن مدیران در محل کارشان، بودن مدیران در محل کارشان- اگرچه وظیفه آنهاست- اما بدون طرح، برنامه و آمادگی به چه درد مردم می‌خورد؟ گویی تنظیمات مدیران ما برای «غافلگیر» شدن است و نه «آمادگی».

بارش‌های شدید و آبگرفتگی معابر ۲۵آذر۹۸ اهواز و حومه و چند شهر استان خوزستان یک‌بار دیگر نشان داد که ما در مقوله «آمادگی» به‌ شدت ضعیف و آسیب‌پذیر هستیم. به عنوان یک شهروند اهوازی که در شهر بودم و دچار حادثه و آسیب هم شدم فقط به یک مورد از ضعف‌های «آمادگی» نداشتن اشاره می‌کنم.

بدیهی‌ترین شکل آمادگی داشتن هنگام رخدادها باز بودن مسیرهای اصلی ارتباطی اعم از زمینی، هوایی و آبی است. مانند سالیان سال و هر سال چندین بار، پس از مدت زمان کوتاهی هنگام بارندگی خیابان‌ها دچار آبگرفتگی شده و با خاموش شدن چند خودرو تردد عملا غیرممکن می‌شود. در چنین وضعی خودروهای امدادرسان شامل آب، برق، گاز، اورژانس، شهرداری، آمبولانس، آتش‌نشانی، امدادگران و… چگونه می‌توانند به محل حادثه برسند؟ یا اگر فردی دچار حادثه‌ای شده باشد چگونه می‌توان او را به مراکز درمانی رساند؟ مجموعه مدیریت بحران چه تدابیری برای این موضوع در نظر گرفته بود؟ ساده‌ترین راه‌حل که بستن راه‌های اصلی ساعتی قبل از شروع بارندگی برای خودروهای عادی و باز نگه داشتن مسیرها برای خودروهای امدادی بود، مانند آنچه در شب‌های «چهارشنبه سوری» انجام می‌شود، صورت نگرفته بود. هنگامی که در شهری مانند اهواز که مرکز استان است و در خیابان‌ها و مسیرهای اصلی شهر شاهد مختل شدن ترددیم، امدادرسانی در حاشیه شهر و سایر شهرها و روستاها چگونه خواهد بود؟ و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. یا چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم، بتوانند مشکل جمع‌آوری فاضلاب و آب‌های سطحی را مدیریت کنند و قس‌علیهذا. دستور «برای رسیدگی و کمک به مردم از هیچ تلاشی فرو گذار نشود» ‌باید خیلی پیش‌تر و مدت‌ها قبل از وقوع سیل و جاری شدن سیل فاضلاب در خانه‌های مردم صادر می‌شد. حضور در محل کار و رسیدگی به امور مردم که وظیفه کارکنان دولت است و اصولا فلسفه وجودی آنهاست. آنچه مردم نیاز دارند، این است که مدیران ارشد کشور و سیاستگذاران کلان دستور دهند، «نگرش» و «رویکرد» مدیریت بحران کشور از «مقابله با بحران پس از وقوع» به نگرش و رویکرد «آمادگی برای بحران قبل از وقوع» تغییر کند.

وقتی هشدارها و پیش‌بینی‌ها ملاک تصمیم‌گیری‌ها نباشد، وقتی نظرات اندیشمندان و کارشناسان نادیده گرفته شود، وقتی شایسته‌گزینی ملاک انتخاب مدیران نیست، وقتی به خواسته و اعتراضات مردم توجه نشود، آیا راهی جز «مهاجرت» به «هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم» سراغ دارید؟ شاید بد نباشد یک بار دیگر نگاهی به آمارهای مهاجرت بیندازید.

روانشناس سازمانی