با یاد احمد محمود/ دلم هوای کارون می کند
با یاد احمد محمود/ دلم هوای کارون می کند

عصرخوزستان/ خسرو نشان: «زمزمه بویه تلخ است. سوز دارد. دلم پر می کشد. دلم هوای کارون می کند. بوی زهم ماهی زنده دماغم را پر می کند. کارون آرام است. آب مثل اشک چشم زلال است. زیر مهتاب آبی گون است. بلم آرام می لغزد. انگار که رو مخمل ابرها نشسته ام. بویه زمزمه می […]

عصرخوزستان/ خسرو نشان: «زمزمه بویه تلخ است. سوز دارد. دلم پر می کشد. دلم هوای کارون می کند. بوی زهم ماهی زنده دماغم را پر می کند. کارون آرام است. آب مثل اشک چشم زلال است. زیر مهتاب آبی گون است. بلم آرام می لغزد. انگار که رو مخمل ابرها نشسته ام. بویه زمزمه می کند. صدای بلوچی پر کشیده است. با سوزی که جانم را از غم سرشار می کند. غمی که در ساحل کارون سینه به سینه گشته است تا به من رسیده است. غم همه ماهیگیران و قایقرانان کارون. این غم را دوست دارم. سینه را می ترکاند اما دوستش دارم.» اینها بخش هایی از کتاب همسایه ها است که در زمان دیدار احمد محمود بر پرده سینما و نمایش فیلم «همسایه های ابدی ما» به کارگردانی محمدعلی سجادی به خاطرم آمد.

 

 

محمدعلی سجادی، فیلمساز، نقاش و شاعر که به دعوت مدیریت امور هنری سازمان منطقه آزاد کیش، کارگاه فیلمسازی در جزیره برگزار می کرد، آثار خود را برای علاقه مندان به نمایش گذاشت. او که از ۴ الی ۱۱ بهمن با مخاطبان خود دیدار و گفت وگو داشت؛ در پاتوق فیلم کوتاه پنجشنبه ۱۰ بهمن فیلم مستند «همسایه های ابدی ما» را به نمایش گذاشت. این فیلم روایت فیلمساز از زندگی احمد محمود داستان نویس ایرانی است.

 

 

«ازجمله مشکلاتی که همیشه داشته ام نوشتن زندگینامه خودم بوده است. شاید علتش این باشد که وقتی به سال های پشت سرم نگاه می کنم می بینم چیزی برای گفتن ندارم. این است که درمی مانم. همچنان که حالا درمانده ام.» این گفته های خود احمد محمود است. به همین خاطر هم هرچه از زندگی احمد محمود بگوییم، بشنویم و ببینیم کم است. نمایش این فیلم یادآورد دوباره او بود و همه کسانی که آن روز بودند و امروز هم هستند، نه در کنارمان بلکه در ذهن و وجودمان به یادگار خاطره های برآمده از رفتار اندیشه ها و آثارشان.

 

 

تابستان گرم ۱۳۷۹ در اهواز برای نخستین بار او را دیدم و قبلا تنها او را خوانده بودم از لابه لای کلمات تمرین آخر نمایش «لیوا» به کارگردانی سید صادق فاضلی و من رفتم که ببینم هم او را و هم نمایش را که بازیگر به احترامش و حتما به اقتضای نمایش رمان همسایه ها را به دست گرفته بود و با پایان نمایش دست گرم هر دو ما در هم گره خورد و بعد طعم خوش همراهی با او.

 

 

هنگامی که آثار او را می خوانی گویی در کوچه پس کوچه های اهواز قدم می زنی و این یعنی پس ازآن، اهواز و خوزستان را جور دیگری می بینی. وقتی که بر ساحل کارون و اطراف آن راه می روی گویی در لا به لای داستان پرسه می زنی؛ و چه کار درخشانی کرد خانه مطبوعات خوزستان وعیدی محمد هاشمی با بزرگداشت او و تنها بزرگداشت او در طول دوران بلند نویسندگی اش؛ که هرچند همواره توفیق او در آفرینش آثارش نمایان می شد اما هرگز جز آن یک بار در تالار اهواز در میان انبوه مشتاقان خود و آثارش دیده نشد. احمد اعطا بانام ادبی احمد محمود نویسنده معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی می دانند. معروف ترین رمان او همسایه ها در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده می شود. او ازجمله نویسندگان معاصر ایران است که جامعه ارتباط بسیار خوبی با آثار او برقرار می کند. بدون شک لحن صمیمی او باعث این نزدیکی با مخاطب می شد و قلمش هم همچون نگاهش صمیمی و زلال بود. هر کس که او را از نزدیک دیده بود این را به خوبی از او به یادگار در گوشه ذهن نگاه داشته است. ادبیات جنوب به واسطه حضور احمد محمود، ناصر تقوایی، نجف دریابندری، صفدر تقی زاده و بسیاری دیگر از نویسندگان نقش جدی در شکل گیری ادبیات این مرزوبوم دارد.

 

 

شاید کمتر کسی فکر کند که احمد محمود پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت. مردی که این چنین روحیه گرمی دارد در حساس ترین دوران زندگی خود وارد ارتش شد هرچند که خیلی آنجا نماند اما او ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکده افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت شدند.

 

 

پس از بازداشت هم تن به امضای توبه نامه و به همکاری با حکومت پهلوی تن نداد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان به سر برد؛ اما همین دوران و خاطراتش منجر شد به نگارش همسایه ها که وی را در ادبیات ایران ماندگار کرد. داستانی که از زبان پسر ۱۵ ساله ای بانام خالد روایت می شود؛جوانی که به واسطه سنش وارد مبارزات سیاسی شد و فعالیت هایش او را به زندان انداخت. این کتاب برش کوچکی از داستان ملی شدن صنعت نفت را بازگو می کند که به زیبایی رخدادهای آن زمان را به تصویر کشیده است. احمد محمود در اواخر عمر دچار بیماری تنگی نفس شد و در روز جمعه ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱ به دنبال یک دوره بیماری ریوی در بیمارستان مهراد در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.