یک کارشناس زبان و ادبیات فارسی گفت: شعر فارسی در بسیاری از موارد از جمله حماسه، غنا و داستان‌پردازی، حکمت و عرفان، نسبت به گذشته حرفی برای گفتن ندارد اما در زمینه‌های اشعار اجتماعی، اشعار دینی و اندیشه‌های نو در حال جوانه زدن است. البته تقلید و تکرار همزمان از نوسروده‌ها نیز از آفت‌های بزرگ […]


یک کارشناس زبان و ادبیات فارسی گفت: شعر فارسی در بسیاری از موارد از جمله حماسه، غنا و داستان‌پردازی، حکمت و عرفان، نسبت به گذشته حرفی برای گفتن ندارد اما در زمینه‌های اشعار اجتماعی، اشعار دینی و اندیشه‌های نو در حال جوانه زدن است. البته تقلید و تکرار همزمان از نوسروده‌ها نیز از آفت‌های بزرگ شعر معاصر است که بسیاری از اشعار را به ابتذال کشیده است.

مسعود سعادتی در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص اهمیت و جایگاه شعر و ادب فارسی در فرهنگ ایرانی، اظهار کرد: شعر به ویژه در کشور ما پیوسته با اجتماع و فرهنگ و مسائل مردم که شاخه‌ای از فرهنگ است، پیوندی ناگسستنی داشته است. به عنوان مثال قدیمی‌ترین سروده‌های اوستا هم مربوط به مناسک مذهبی بوده است. پس مشخص است که پیوند شعر و فرهنگ، طولی به درازای تاریخ دارد.
وی افزود: در اشعار اولیه شاعران فارسی هم می‌بینیم که شاعران مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و تربیتی را در قالب شعر بیان می‌کنند و این به خاطر تاثیرگذاری بیشتر این مسائل در قالب شعر بوده است. داستان معروفی در ادب فارسی وجود دارد که از امیر خراسان پرسیدند چگونه از جایگاهی پست به این مقام رفیع رسیده است و ایشان از تاثیر شگرف دو بیت شعر از حنظله بادغیسی سخن به میان می‌آورد که آن دو بیت این است: مهتری گر به کام شیر در است/شو خطر کن ز کام شیر بجوی/یا بزرگی و عز و نعمت و جاه/ یا چو مردانت مرگ رویاروی. این داستان و هزاران نمونه دیگر، مُهر تاییدی هستند بر این مدعا که شعر چگونه با اجتماع و مسائل مربوط به زندگی ارتباط دارد.
وی ادامه داد: فردوسی شاعر بزرگ زبان فارسی هم بسیاری از آموزه‌های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در شعر خودش می‌آورد و از این طریق در پی گسترش و تبلیغ ارزش‌ها بود. به این صورت بسیاری از شاعران فارسی‌زبان، از جمله سعدی مسائل تربیتی و اجتماعی را در قالب شعر بیان می‌کنند و اینگونه آن را برای مخاطب گوارا می‌سازند. پس با وجود این همه پیوند میان شعر و فرهنگ و اجتماع و رویکردهای دیگر، نمی‌توان شعر را صرفا نوعی سرگرمی تلقی کرد هر چند شاخه‌ای از نظم که به معما و چیستان می‌پرداخت، نوعی سرگرمی است که در برابر گستره‌ اشعار پر محتوا ناچیز است و البته همان هم نشان از جامعیت شعر در همه زمینه‌ها دارد.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی با اشاره به جایگاه شاعران ایرانی در جهان، گفت: برخی از شاعران گذشته ما شخصیت جهانی دارند، یعنی اشعار و اندیشه‌ها به زمان و مکان خاصی محدود نمی‌شود بلکه نگاه‌شان به مسائل فرازمانی و فرامکانی بوده است. در حماسه، شاهنامه فردوسی جزو سرآمدان ادبیات حماسی در جهان است. همچنین شعر مولانا از نظر اندیشه‌های عرفانی در جهان بی‌همتا است. اندیشه‌های فلسفی خیام در رباعیات معدودش از او چهره‌ای جهانی ساخته است و حافظ با بیان هنری بی‌نظیرش یکی دیگر از چهره‌های جهانی شعر فارسی است.
وی با اشاره به دلیل کاهش تعداد شاعران نام‌آور و برجسته ایرانی، بیان کرد: بعد از حافظ به علت شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر جامعه، شعر فارسی در سراشیبی افتاد و متاسفانه هر چند در دوره صفویه از نظر کمی، رشد چشمگیری داشت، اما از نظر کیفی جز چند شاعر معدود مانند صائب، بیدل و بعدها ملک الشعرای بهار، دیگر شاعر تراز اولی نداشتیم.
سعادتی با بیان اینکه در یکی دو دهه اخیر هم شاعران ما از نظر کمیت رشد چشمگیری داشته و در حال حاضر شاعران پرشماری داریم، گفت: اما از نظر اندیشه، جز شعر شاعران معدود و انگشت شمار، در بقیه موارد چندان چنگی به دل نمی‌زند به گونه‌ای که اگر تمام شعر معاصر را در یک کفه ترازو بگذاریم و شاهنامه فردوسی را در کفه دیگر، باز هم شاهنامه سنگینی خواهد کرد.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی در پاسخ به این سوال که آیا جایگاه شعر و ادبیات فارسی نسبت به گذشته در حال از دست دادن جایگاه خود است؟ افزود: شعر در بسیاری از موارد از جمله حماسه، غنا و داستان‌پردازی، حکمت و عرفان، حرفی برای گفتن نسبت به گذشته ندارد. اما در زمینه‌های اشعار اجتماعی، اشعار دینی و اندیشه‌های نو در حال جوانه زدن است. البته تقلید و تکرار همزمان از نوسروده‌ها نیز از آفت‌های بزرگ شعر معاصر است که بسیاری از اشعار را به ابتذال کشیده است.
وی در پایان ضمن انتقاد از شتابزدگی در شاعران و شاعرنماها، خاطرنشان‌کرد: متاسفانه شتابزدگی در بسیاری از شاعران و شاعرنماها برای چاپ مجموعه‌های بیشتر، باعث شده شاهد حجم انبوهی از اشعار کم ارزش و بعضا بی‌ارزش باشیم که این کار پژوهشگر معاصر را در بررسی مجموعه‌های بی‌شمار اما بی‌ارزش برای انجام کار پژوهشی سخت کرده است. همچنین در بیشتر موارد، نگاه کاسب کارانه برخی از انتشارات غیرمتخصص به این معضل دامن زده است.
انتهای پیام